ON MY OWN

و به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا

محکوم

نه حکم و نه چرای صدور چنین حکمی، به اندازه عدم درک مردمان جهان کوچکش، آزار دهنده نبود. با این توصیف روبه موتی مقرر در چهار دیواری تاریک و مبحوس در اتاقی به پهنای یک تخت، برای خواب و سطلی برای شاش، ثانیه ها را هر صد سال یک بار در ذهنش به امید ندیدن اولین پگاه صبح می شمورد.

...


ادامه مطلب »

فاحشه ها، پیشمرگان آزادی

به مانند بیوه ای که در روستای کوچکی از خانه خود به در آورده شد و همان ها که فعل بر هرزگی اش گذاشتند لباسانش را دریدند و در آتش ساختی خود سوزاندند آن جوهره ناپاک و سپس همه روستایان محکوم به حسرت ابدی یک بار هم آغوشی دیگر با او شدند.

...


ادامه مطلب »
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

All About Me :)

خان و خادم دیدم و مخلوق خالق ندیدم.
خاتون و خواجه دیدم و خالق مخلوق ندیدم.
اما هرچه را که ندیدم در چشمان کور عالم دیدم.
......................................
بر احساس ضرب خورده ام و سوار بر جسم باکره ام
میتازم از این قیل و قال تنهایی به سوی بیابانی نمادین
که هرچند دخترانش از خاک اند و خار اما می ارزند به صد گلبرگ و رنگ دختران خزان
-Sako-

Join Us

Join us in YouTube Join us in Telegram

documentary

    مستند سرای هیمن


    مستند سرگذشت محمد اوراز