ON MY OWN

ON MY OWN

و به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا

مکالمه

می آیی هم دیگه رو در اغوش بگیریم؟ بدون در نظر گرفتن و در طلب بودن چیزی غیر از همین؟

باور کن کار سختی نیست

فقط باید چشمان را بست و خود را به دست دریا سپرد. این همان مرگ است که در زندگی دوباره متولد میشود.

مرگ زندگی ساختگی که در آنی و تولد در چیزی که واقعا هستی. رها شدن از من و رسیدن به من دیگرم و پیدا کردن خودم زیر همه لباس های که این مردمان بر من کردند و آشتیم با جسمم، با خودم با آنچه که هستم

ترس از تن هایمان را بیا کنار بزنیم و عریان از هر چیزی هم دیگه را در آغوش بگیریم.

و مثل سربازهای که برای کشورشان جان میدهند. برای خود در خود و با هم در آغوش هم جان دهیم وقتی لب بر لبان یک دیگر گذاشته ایم. بی آن که به دنبال هیچ سفسته ای باشیم. بیا تنها ببوسیم هم دیگر را فارغ از جهان بیرون و اما نه برای رفع تنها یک نیاز. بلکه تنها با نیت بوسیدن هم و لمس و درک لذتی که چیزی بیش از مکیدن یک تکه گوشت بی مزه نیست.

بیا در آغوشم وقتی رو به روی خودم به چشمانم خیره شده ای. میخواهم ببینم درییچه ای را که میگویند به روی قلب باز میشود تا کاوش کنمت و بگذار این گناه شیرین بهانه ای باشد برای رسیدن به جهنم برای پرهیز از باور کردن به بهشت. زیرا بهشت و جهنم بهانه اند و خانه ما همان دوزخ است و از آن هنگام که خدا در بشر گناه را آفرید منتظر فرزندان خویش است.

آری به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا لباسانت را بکن و بگذار همانی باشیم که هستیم و همانی بنمایم که با آن بدنیا آمدیم. و به این باور و جنگ بی پایان با خودمان پایان دهیم.

باور کن هیچ کدام از این لباس های که بدن های ما را در خود احاطه کرده است متعلق ب ما نیست. این ها زندانی بیش نیستند که مردمان جاهل به تن دانایان بی فکری مثل ما کرده اند. این تقلای برای به بردگی انسان بود. فریبی بزرگ از سوی پیشوایان دینی که هیچ یک از گریه و زاری های ابلیس تاثیری بر آن نگذاشت. این سرآغاز انحراف افکار از واقعیت به خیال بود. غرق شدن در منجلابی به نام عشق.

و اگر چنین میپنداری که نیست  به من بگو: چرا نه قبل و بعد از ورود به این آغل، در بر نداشتیم و نخواهیم داشت این جامه ها را و در نهایت چرا باید لخت بر سکوی مرده شورخانه به عشق بازی با لیف و شامپو با دستان بیگانه ای که تا حالا ندیدیم غسل داده شویم؟ این چگونه حرامیست که برای مرده شور حرام نیست و برخود ما و معشوقمان حرام است؟

لباسانت را درنیار. پاره کن. که دیگر نتوانن با آن دوباره به اسارت بپوشاننت. حتی اگر همه لباس های دیگر را نیز آوردند تو پاره کن. بگذار این تا ابد و تا هنگام مرگت ادامه پیدا کند. چون هرس کردن خوارها، شایسته تر از اسارت و علاقه به آن پیدا کردن و خود را در آن تعریف کردن است و گم شدن در لابه لای سلول و فراموش کردن خودت.

خودت را رها کن

 تا ببینی دیدن خودت در آینه حتی برای خودت غریبه است. نگاه کن به سینه ها و پاهایت. به جسمی که زیر این ردای رنگ و آرنگ چگونه با خود به دنبال میکشی اما از آن بی خبری و بیگانه.

این تو واقعیت است قبول کن و بیا درگیر این داستان های خیالی ملکه کسی بودن یا فرشته ای بی بال نکن تو نه باد صبای نه دریای پهن آوری که در اشعار تو را به آن توصیف میکنند. تو فقط یک انسانی با جسمی که متعلق به اوست و شاید او متعلق به وی.

و وقتی میگویم لباسانت را درآر، منظورم به شیوه مجازی نیست که به آن تظاهر کنی. بلکه همین حالا و در همین اتاقی که نشستی در دربیار و با خودت آشتی کن و نه من را در خودت فریب بده و نه خودت را با خودت و بیا با هم این نیرنگی را که بر هیچ استوار است کنار نهیم. و وقتی کامل عریان شدی از جامه هایت میبینی چقدر با آنچه هستی غریبه بوده ای و حتی از دیدنت خودت در آینه اتاقت خجالت میکشی و گویی گناهی کرده باشی از هیچ و در خلوت خود به اضطراب می افتی و دوست داری هرچه سریع تر بپوشانی تنت را تا شاید با آن آرامش را بیابی

اما به خودت دست بزن و در یاب چه بودی و چه کردند با ما و حال دوباره چه هستی؟

ساکو شجاعی
98.2.10


نظرات شما عزیزان:

misskurd
ساعت23:08---14 ارديبهشت 1398
بەڵام من بە خوێندنی گیریام و فرمێسکەکانم دڵۆپ دڵۆپ ڕژا، بوو خۆم، بوو تۆ، بوو کچە کان و کوڕەکانی وڵاتمان...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


All About Me :)

خان و خادم دیدم و مخلوق خالق ندیدم.
خاتون و خواجه دیدم و خالق مخلوق ندیدم.
اما هرچه را که ندیدم در چشمان کور عالم دیدم.
......................................
بر احساس ضرب خورده ام و سوار بر جسم باکره ام
میتازم از این قیل و قال تنهایی به سوی بیابانی نمادین
که هرچند دخترانش از خاک اند و خار اما می ارزند به صد گلبرگ و رنگ دختران خزان
-Sako-

Join Us

Join us in YouTube Join us in Telegram

documentary

    مستند سرای هیمن


    مستند سرگذشت محمد اوراز