و درد
و درد، حس نام آشنای یک ملت که در هم آغوشی با بیگانه گی، هربار پس از اشک به سراغش مردمانم میرود و سنگ های بی ارزش افتاده برخاک را تبدیل به سنگ قبرهای مقدس میگرداند و چون خاک که به رنگ سرخی خون درآمده، به رنگ آبی آسمان در میآید و درهوا رو به سوی بلندی می ایستد. و نوید پوچی زندگی و بهای خاک را میدهد.
سنگ قبر های مزین به رنگ آبی آسمان در هرکجا که بر زمین ایستاده اند؛ نشان از وطنی دارند که مردمانش برای آن جان میدهند و در هر گوشه ای از آن آسوده با زخم ترکش و گلوله آسوده آرامیده اند. خوابی که نشان از وطنی دارد و آرمانی های که برای آن جان ها از پی اش جان میدهند، تا دیگران بر بهای آن قیمتی بگذارند و به قیمتی کمتر از جان یک انسان آن را معامله کنند و سود ببرند و از سود خویش راضی و خوشنود دست به سیبیل بکشند و فردا با افتخار اعلام کنند بیش از همه هستند آن چیزی که هیچ گاه نبودند.
ساکو شجاعی