ON MY OWN

و به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا

دیشب یک نفر مرد

و امشب من در برزخ افکارم مانده ام که آیا این خواست خدا بود یا مجموع داده های تصادفی کاعنات که اینچنین به هم بافته شده اند که زنی پاک دامن و ناتوان از حرکت هیچ که می ماند و هر روز بداقبالی به سراغش می آید، حال خانه کوچکی نیز دارد که چراغش برای همیشه خاموش شده است.

اگر این خواست خدا بود؟ پس این چه پروردگار بزرگ و مهربان تر از مادریست است که چنین سر جنگ دارد با پیرزنی فرتوت که همه زندگی اش دستان همسرش بود و انتظارهای برگشتش و این چگونه خودای کردنی است که به مانند کسانی که مازوخیسم دارند، دلبستگان خود را آزا میدهد؟

اگر چنین است شاید بتوان این چنین نیز نگریست که انسان گرچه پیر یا ناتوان باشد اما باز برابری میکند با تمام آنچه که خدا خود را خودا میخواند؟ و در این صورت چه چیز است که به انسان هویت میدهد و او را آدم میکند اگر تن رنجور، یاور و گذر عمرش اش نیست؟

اما دیگر چه اهمیتی می دهد چه را چه تفسیر کنم؟ وقتی دیشب یک نفر مرد و خانه ای که چراغش برای همیشه خاموش شد؟ و من هنوز در عالم برزخ به آسمان شب مینگرم که خدا کجای این همه ستاره، خاموش مانده است.

ساکو شجاعی

97/6/3 


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

All About Me :)

خان و خادم دیدم و مخلوق خالق ندیدم.
خاتون و خواجه دیدم و خالق مخلوق ندیدم.
اما هرچه را که ندیدم در چشمان کور عالم دیدم.
......................................
بر احساس ضرب خورده ام و سوار بر جسم باکره ام
میتازم از این قیل و قال تنهایی به سوی بیابانی نمادین
که هرچند دخترانش از خاک اند و خار اما می ارزند به صد گلبرگ و رنگ دختران خزان
-Sako-

Join Us

Join us in YouTube Join us in Telegram

documentary

    مستند سرای هیمن


    مستند سرگذشت محمد اوراز